خستگی از سر و روی ـش می بارید، روز سختی سپری کرده بود در کنار چند نفر ایستاده و شروع به صحبت بود. یکباره دست در کیف رو دوشی اش کرد و پاکت سیگار(مارلبرو فلیتر پلاس وان) را درآورد به طرز هیجان انگیزی سیگار را آتش کرد و با پُکی عمیق، دود حاصل از استعمال را به آسمان هوا کرد و به صحبت کردن ادامه داد… بی هیچ توجهی به چادر روی سر و حجاب کاملی که داشت ! انصافاً زیبایی ذاتی نیز از چهره اش هویدا بود ، صورتی صاف و سفید و تپل ! باقیش نیز بماند !
دیدگاه شما (۵)
بیست و دو

- سه شنبه ۱۰ مرداد ۰۲
- ۱۱:۲۰
هلاک عنوان شدم:دی
یاقوت ...
- سه شنبه ۱۰ مرداد ۰۲
- ۱۳:۴۸
چه حرفه ای !
فاطمه ...

- سه شنبه ۱۰ مرداد ۰۲
- ۱۴:۴۶
عجب
حدیث ملاحسینی

- سه شنبه ۱۰ مرداد ۰۲
- ۱۶:۳۹
ادغام چادر و سیگار باید جالب باشه.
ماه زده

- يكشنبه ۱۵ مرداد ۰۲
- ۱۷:۴۶
معلومه حرفه ای نبوده
چون بوی سیگار رو پارچه بیشتر از پوست می مونه
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد