دلیل زنده بودن ؟!

الف ) اینکه نسبت به جاذبه های دنیا ، کنشگری در یک فرد وجود داشته باشد و میل به سمت آنها برقرار باشد ، این یعنی هموز هم زنده هستی و به زندگی امیدوار هستی!هستند افراد زنده ظاهر که در این دنیای پر زرق و برق هیچ جاذبه ی آنها را فاعل نمیکند و این همان زمانی است که مرده ای متحرک خواهی شد.

 

ب) خداوند همیشه و همه جا نسبت به انسان امیدوار است:

۱- امیدوار برای یک فرد بسیار خوب که بیشتر کار نیک و خیر انجام دهد و خدایی تر شود.

۲- امیدوار برای یک فرد گناه کار که یک روزی و یک لحظه ای به راه خدایی بازگردد.

مرگ تنها دلیل پایان امیدواری خدواند به انسان است ، هم برای انسان درست کردار و هم زشت کردار.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۲۱ تیر ۰۲

اعـــتـقاد ؟!

اعتقاد یعنی قبول داشتن و پذیرفتن یک موضوعی مشخص !

آراء و نظرات عموم جامعه می بایست در یک شالوده قرار گرفته باشد و آن شالوده مطمئناً پدیده ایست به نام قانون ! و همیشه یک قانون بد بهتر از بی قانونی است.

پس اعتقاد و معتقد به قانون بودن یک اصل اجتماعی است که اجتماع می بایست به آن پایبند باشند.

حال این سؤال مطرح است ، پایبندی به قانون در جامعه ما به چه کیفیتی است ؟

قانون با مصلحت جور در نمی آید.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۲۰ تیر ۰۲

یادم آن را فراموش !

عمق حماقت ، وخامت و خامیت یک عمل چهقدر می تواند چگالیش پر بار باشد؟! که بعد از گذشت ۱۵ سال هنوز که به حد چند لحظه که در رشته افکار می گذرد. دوست داری از شدت نفرت ، ذلت و خریت، خودت را مجازات کنی.

گاهی موضوعی را فراموش می کنی ولی هرگز از یاد نمی بری !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۱۳ تیر ۰۲

شیطان و سن مائل ترکیبی سمی !

آن روز سن مائل در کنار اقیانوس بر سر سنگی نشست که به نظرش سوزان آمد و تصور کرد که آفتاب آن را داغ کرده است لذا خداوند عالم را از این موهبت سپاس گزارد غافل از این که چند لحظه قبل از او شیطان رجیم بر آن سنگ نشسته بود.
اسقف انتظار روحانیون ایورن را میکشید که رفته بودند بار کشتی پر از لباس و پارچه و پوست و غیره برای پوشاک ساکنان جزیره آلکا بیاورند. در این اثنا چشم مائل به کشیش جوانی به نام ماژیس افتاد که از قایقی پیاده میشد و صندوق بزرگی بر دوش داشت این مرد در همه جا به زهد و تقوی معروف بود. وقتی ماریس به سن مائل نزدیک شد صندوق را به زمین نهاد و پیشانی عرق آلود خود را با پشت آستین پاک کرد و گفت:

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۶ تیر ۰۲

از معجزه خلقت تا زشت پتیاره !

بعضی ها را انگار خداوند خود نشسته است و دست به کار شده و آنها را ابتدا طراحی و سپس سر حوصله از مواد اولیه سرهم کرده است و شده اند معجزه خلقت ! لامصب پیچ و خم و انحناها های تن را طوری تراش خورده که دوست داری همچون قطره آبی باشی و از سرسره بازی اِند لذت را ببری ، در این مواقع است که در زمینی بودن این زیبایی ها شک می کنی و تو گویی از ملائک است که در زمین هبوط نموده !

گاهی اوقات فکر میکنم ، اینکه بخشی از جامعه تن و اندام و صورت زیبایی ندارند ، بخاطر برونسپاری ساخت انسان است که خداوند به بعضی از ملائک حسود داده است تا انسان را زشت خلق کنند و چون به نافرمانی از دستور خدا در تعارض منافع در زشت و زیبا جلوه دادن انسان دست زده اند ! خدا نیز این ملائک حسود زیبا را به موجب حکم خود به زمین هبوط داده است و این است که ما انسان های بیچاره هم از اینجا رانده و از آنجا مانده شدیم ، هم انسان های زشت در محیطمان فراوان هستند و اندک زیبایی که هست نیز ، به همان نیرنگ و فتنه درونش و اشوه گری و افسونگری که در وجودش نهادینه شده است ، موجب سوزش در درون ما انسان ها میشود.

خداوند را شاکریم بخاطر قدرت مطلقش ! چگونه زشت را جفت زیبا قرار داده است ! آخر این چه حقی است که این زشت پتیاره صاحب این همه جمال و زیبایی گردد!

مصبت را شکر !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۵ تیر ۰۲

گند در گند چه می شود ؟!

بوی آن ترکیبی از سیر و پیاز و سبزی بود ، گویی انگار خود را در معجونی از بو های تند و تهوع آور غوطه ور کرده بود و من به چشم خود دیدم که بو ها از سر وکولش متصاعد شده بود و به یک جرقه فندک بند بود اگر می نشستم در کنارش و سیگاری را بار می کردم ، هر دو نفر با انفجاری هولناک به لقاء الله می پیوستیم، این فضای چندش آور را با یک آروغ عمیق این بنده بی خدا ، ترک نمودم و یکراست به سمت سرویس بهداشتی طی نمودم، تا که با پاشیدن آب به صورت از گندی که به سر و رویم زده بود برهانم! با ورود به لابی سرویس بهداشتی متوجه شدم طی یک عملیات انتحاری این مکان نیز از گزند موشک های هایپرکونیک! این بنده بی خدا در امان نمانده بود و با ورودم گرمای این انفجار که تازه هم بود را به خود لمس نمودم.

عجب روز گندی بود !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • يكشنبه ۴ تیر ۰۲

زندگی و دیگر هیچ

زندگی بدون سکس ، چای ، قهوه و سیگار معنایی ندارد!

 لذت های دنیوی انسان را عارف می کند ، به خدا نزدیک می کند و انسان را برای اندیشیدن در فلسفه خلقت وادار می سازد.

شاید کسی ان قُلت بیاورد و بگوید با اینها به جسم خویش آسیب می رسانی !

در جوابش باید گفت ، همه ما روزی خواهیم مرد ، چه با جسم سالم چه با جسم ناسالم. از لذت های دنیوی استفاده کنید ، شاید آن دنیا از عدم لذت ها دچار خسران و حسرت شویم. خداوند بی جهت لذت ها را در دنیا و لذت جویی را در وجود انسان خلق نکرده است.

🙂

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۲۴ خرداد ۰۲

خـــســته

خسته ام

خسته از تکرار ناقوس خاطره ها . . .

 

 

 

زمستون - افشین مقدم

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۲۳ خرداد ۰۲

بوی عشق

اعتقاد دارم ، مرد یا زن فرقی ندارد !

دو نفر زمانی عاشق همدیگر هستند که دوری یکدیگر را تحمل که نه ، بلکه در فراغ، به یاد یکدیگر هستند. و هر لحظه دنبال بهانه ای هستند، که یاد را زنده کنند.

همین قدر عاشق که در دوری همسر ، عطر زنانه او را بر تن بزنی و هر لحظه از حضور یادش لذت ببری !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۲۲ خرداد ۰۲

حضور تو

به جز حضور تو
هیچ چیز این جهان بیکرانه را
جدی نگرفتم
حتا عشق را ...


( حسین پناهی )

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • پنجشنبه ۴ خرداد ۰۲