از معجزه خلقت تا زشت پتیاره !

بعضی ها را انگار خداوند خود نشسته است و دست به کار شده و آنها را ابتدا طراحی و سپس سر حوصله از مواد اولیه سرهم کرده است و شده اند معجزه خلقت ! لامصب پیچ و خم و انحناها های تن را طوری تراش خورده که دوست داری همچون قطره آبی باشی و از سرسره بازی اِند لذت را ببری ، در این مواقع است که در زمینی بودن این زیبایی ها شک می کنی و تو گویی از ملائک است که در زمین هبوط نموده !

گاهی اوقات فکر میکنم ، اینکه بخشی از جامعه تن و اندام و صورت زیبایی ندارند ، بخاطر برونسپاری ساخت انسان است که خداوند به بعضی از ملائک حسود داده است تا انسان را زشت خلق کنند و چون به نافرمانی از دستور خدا در تعارض منافع در زشت و زیبا جلوه دادن انسان دست زده اند ! خدا نیز این ملائک حسود زیبا را به موجب حکم خود به زمین هبوط داده است و این است که ما انسان های بیچاره هم از اینجا رانده و از آنجا مانده شدیم ، هم انسان های زشت در محیطمان فراوان هستند و اندک زیبایی که هست نیز ، به همان نیرنگ و فتنه درونش و اشوه گری و افسونگری که در وجودش نهادینه شده است ، موجب سوزش در درون ما انسان ها میشود.

خداوند را شاکریم بخاطر قدرت مطلقش ! چگونه زشت را جفت زیبا قرار داده است ! آخر این چه حقی است که این زشت پتیاره صاحب این همه جمال و زیبایی گردد!

مصبت را شکر !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۵ تیر ۰۲

گند در گند چه می شود ؟!

بوی آن ترکیبی از سیر و پیاز و سبزی بود ، گویی انگار خود را در معجونی از بو های تند و تهوع آور غوطه ور کرده بود و من به چشم خود دیدم که بو ها از سر وکولش متصاعد شده بود و به یک جرقه فندک بند بود اگر می نشستم در کنارش و سیگاری را بار می کردم ، هر دو نفر با انفجاری هولناک به لقاء الله می پیوستیم، این فضای چندش آور را با یک آروغ عمیق این بنده بی خدا ، ترک نمودم و یکراست به سمت سرویس بهداشتی طی نمودم، تا که با پاشیدن آب به صورت از گندی که به سر و رویم زده بود برهانم! با ورود به لابی سرویس بهداشتی متوجه شدم طی یک عملیات انتحاری این مکان نیز از گزند موشک های هایپرکونیک! این بنده بی خدا در امان نمانده بود و با ورودم گرمای این انفجار که تازه هم بود را به خود لمس نمودم.

عجب روز گندی بود !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • يكشنبه ۴ تیر ۰۲

زندگی و دیگر هیچ

زندگی بدون سکس ، چای ، قهوه و سیگار معنایی ندارد!

 لذت های دنیوی انسان را عارف می کند ، به خدا نزدیک می کند و انسان را برای اندیشیدن در فلسفه خلقت وادار می سازد.

شاید کسی ان قُلت بیاورد و بگوید با اینها به جسم خویش آسیب می رسانی !

در جوابش باید گفت ، همه ما روزی خواهیم مرد ، چه با جسم سالم چه با جسم ناسالم. از لذت های دنیوی استفاده کنید ، شاید آن دنیا از عدم لذت ها دچار خسران و حسرت شویم. خداوند بی جهت لذت ها را در دنیا و لذت جویی را در وجود انسان خلق نکرده است.

🙂

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۲۴ خرداد ۰۲

خـــســته

خسته ام

خسته از تکرار ناقوس خاطره ها . . .

 

 

 

زمستون - افشین مقدم

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۲۳ خرداد ۰۲

بوی عشق

اعتقاد دارم ، مرد یا زن فرقی ندارد !

دو نفر زمانی عاشق همدیگر هستند که دوری یکدیگر را تحمل که نه ، بلکه در فراغ، به یاد یکدیگر هستند. و هر لحظه دنبال بهانه ای هستند، که یاد را زنده کنند.

همین قدر عاشق که در دوری همسر ، عطر زنانه او را بر تن بزنی و هر لحظه از حضور یادش لذت ببری !

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۲۲ خرداد ۰۲

حضور تو

به جز حضور تو
هیچ چیز این جهان بیکرانه را
جدی نگرفتم
حتا عشق را ...


( حسین پناهی )

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • پنجشنبه ۴ خرداد ۰۲

خَلسه !

گاهی اوقات چشم ها باز است ، گوش ها می شنود ، دست ها اگر پشت فرمان ماشین باشی کار خود را انجام می دهد ، پا ها اگر در حال پیاده روی یا دویدن هستی ، کار خود را می کنند همه و همه اندام ها کار خود را انجام می دهند ، اما ذهن و روح قید مکان ندارد ، می چرخد و می چرخد ؛ می کشد ! می کُند ! می بَرد ! می بوسد ! می بوید! می دزدد! می زند ! می چرخد و می چرخد همچو گورکنی در اعمال ذهن آدمی هر آنچه در اعماق ذهن دفن کرده ای ، نبش قبر کرده و زنده می کند و . . .

گویی روح از جسم جدا می شود ، جسم سرگرم اعمال مادی خویش است و روح پرواز کنان ، گاهی همچون نوجوانی احمق! می ماند و عمل می کند.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • شنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۲

از لولیدن تا چرخیدن

گاهی مقصد بر همراه مقدم است و گاهی همراه بر مقصد ارجع!

زندگی توأمان صحنه قصد و مقصد و سفر است، از کوچکترین اعمال گرفته؛ خوردن و خوابیدن و دفع و جذب گرفته تا . . .

مقصد پرواز است؛ پرنده روح تن را قفسی می بیند که در باد نهاده باشند.

ما قبرستان نشینان عادات سخیف ، چون کرم هایی فربه و تن پرور در منجلاب و گرفتاری ها دنیا میخ کوب گشته ایم و سرگرم اموراتی هستیم که خود ساخته ایم.

از لولیدن در افکار پست گرفته تا چرخیدن در اعمال عبث.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۰۲

فلسفه بافی های ذهنم !

دنیا عوض شده و آدم ها عوضی ، کسی چه میداند ؟! اینکه آدم هایِ عوضی، دنیا را عوض کرده اند یا دنیایِ عوض شده، آدم ها را عوضی کرده است.

شاید فلسفه این دنیا همان عوضی بودنش است ، اینکه هدف و غایت این دنیا نیست و تکیه بر دنیا ، یعنی تکیه بر باد !

انسان های عوضی هم بسیار موهبت خوبی است ، این که بفهمیم جز به خدا نبایستی تکیه کرد و فقط تنها یار و دوست ماندگار خداست.

ناخوشی ها و ناملایمات این دنیا باید باشد تا درک کنیم و بفهمیم.

در غیاب خورشید است که تاریکی پدیدار می شود تا درک کنیم که خورشید حضور ندارد.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۰۲

قلمرو خواب

در انتزاع خواب و خیال ، جایی که ممکن است صاحب خیلی چیز ها و عامل خیلی کار ها و ... باشی ، که در واقعیت ماده، وجود نداشته باشد ، گاهی شیرین است و گاهی تلخ، گاهی باعث شعف می شود و گاهی ترس !

در قلمرو خیال و خواب به قول مارسل پروست « جایی در برزخ خواب و رویا. جایی که برای لحظاتی، فقط چند ثانیه، شاید هم کمتر، نمیفهمید کجایید، کجا بوده اید، یا که هستید.»

آن زمان گرگ و میش را نیز بسیار می پسندم ، زمانی که زمان ، زمان نیست ، جهان ، جهان نیست ، هیچ چیزی شبیه هیچ چیزی نیست. همه چیز نامفهوم است ، حتی در این که که هستیم و کجا هستیم تردید است ...

خواب تنها موقعیتی است که می تواند تو را پادشاه سرزمین ت نماید و هر آنچه بخواهی انجام دهی از اسفل اعمال تا اعلی اعمال ، از اخلاق تا انسانیت . . .

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۱۶ فروردين ۰۲