چند کلام در باب تفکر

بسیار به قضا و قدر ، رزق و روزی ، قسمت و حکمت اعتقاد دارم و مصداق های عینی فراوانی هم برایم پیش آمده است.

«همین دیروز یک امری که به مدد یک وسیله برقی می توانست انجام گیرد تا حد ۹۹ درصد در حال به نتیجه رسیدن بود که به یک باره با شکست مواجه شد و مجبور شدیم پناه به روش سنتی و دستی ببریم (یعنی توست دست بشر ).

حال آنکه امروزه با گسترش تکنولوژی و اتوماسیون ( automatic ) ، روش دستی ( manual ) دیگر کارایی خود را از دست داده است.»

رزق و روزی آن فرد بود که دم غروب پنج شنبه شب چیزی نصیب آن فرد شود. من این جور مورد ها را اتفاقی نمی دانم و همیشه هم از این پیش آمد ها ناراحت نمی شوم.

رزق و روزی هم می تواند با هم باشد و هم اینکه جدا از هم ! گاهی افراد رزق دارند و چیزی نصیب آنها می شود اما منجر به مصرف و استفاده از آن نمی شوند و روزی آن افراد در این رزق نبوده است. گاهی هم توأمان است و هم نصیب می شود هم به کام.

--------

پینوشت:

«وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ»

(قرآن کریم- سوره هود، آیه ۶ )

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • پنجشنبه ۱ شهریور ۰۳

فتأمل فتدبر فامهم . . .

در جهان بیشترین ترنول مالی فساد در خیریه ها صورت میگیره و به نوعی همون پولشویی های کلان باند های فساد در موسسات خیریه انجام میگیره.

کشور ایران هم از این موضوع مستثنا نیست و مأمن فساد اغلب در امور خیریه و مذهبی صورت میگیره و یقه سفید های دکمه بسته خیلی شیک و مجلسی با استفاده از پوشش خیریه و مذهب تونستن بسیاری از امور پولشویی خودشون رو در این قالب سروسامان بدهند.

کنگره اربعین فارغ از اینکه بعد مذهبی و سیاسی داره و پیام ها و پیامد های ملی و جهانی اون بسیار پر رنگ است ، اما این موضوع تونسته در این چند سال اخیر پوشش بسیار خوب و عالی برای پولشویی های کلان اشخاص باشه و در قالب مواکب و امور خیریه و به اصطلاح نذری و .... پول های کلانی که در طول سال در مسیر های فساد جمع آوری شده رو بیارند و در قالب این مجوز ها به اصطلاح تمیز کنند و وارد چرخه بانکی و پولی کشور کنند.

حال بنده فقط قِسم شخصی اون رو در نظر گرفتم و میزان پولی رو که از بودجه ملی و بیت المال صرف این امور میشه رو دیگه فاکتور گرفتم و ردیف های بودجه ای که در سازمان ها و ادارات دولتی برای صرف امور نذری!! قرار میگیره رو نوع و ردیف مصرفی اون رو اشاره نمیکنم.

باشد که رستگار شویم !!

-----------

برای مطالعه بیشتر :

گزارش مرکز پژوهش های مجلس در خصوص منشأ فساد

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • سه شنبه ۳۰ مرداد ۰۳

بزنگ حذف را

در این نزدیک به نیم قرن عمری که خداوند به بنده داده است ، زندگی به من یاد داده است که در پیچ بزنگاه های زندگی ام درست تصمیم بگیرم و درست انتخاب کنم ! آسان نیست ، بلکه بسیار سخت است. اما خیلی خوب با تغییر کنار آمدم و بسیار انعطاف پذیر هستم، از بهترین چیزهای زندگی ام نیز مثل آب خوردنی کنار میکشم و دلبستگی هایم را نیز دائمی نمی دانم و خیلی راحت از آن ها دل می کنم! در این دایره ، نقش آدم ها بسیار پر رنگ است ، آدم هایی که خیلی راحت در کمال ناراحتی ! از زندگی ام حذف کرده ام و شاید هیچ وقت دیگر آنها را نپذیرفته ام.

🚬🔥

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۲۹ مرداد ۰۳

اصول ۱

اصل اول : گاهی اوقات باید برگشت به زمانی که هیچ برگشتی در آن نیست.

تبصره ۱ : گذشته خیلی درخشان تر از آینده است.

تبصره ۲ : این به معنای نا امیدی نیست ، بلکه به معنای خوب زیستن و کمال گرایی است.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۲۴ مرداد ۰۳

گذشتهِ نگذشته!

گذشته هیچ وقت قابل حذف شدن و تغییر کردن نیست. گذشته آدم ها همیشه ماندگار است. باید همیشه نسبت به وضع فعلی هوشیار و با دقت باشیم که این صفحه سفیدی که روش نوشته میشه رو درست و صحیح بنویسیم.

این اصل شامل آدم هایی که یک روزی در داخل دایره زندگی ما بوده اند (حتی جزئی) هم می شود. آدم هایی که وارد زندگی ما میشوند هم قابل حذف شدن نیستند. یک روزی ، یک زمانی ، یک سالی دوباره با هم ملاقات می کنیم، چه در این دنیا چه در آخرت. . .

---------------------

 

در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می‌گذرد
عشق‌ها می‌میرند
رنگ‌ها رنگ دگر می‌گیرند
و فقط خاطره‌هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می‌مانند

«اخوان ثالث»

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۱۵ مرداد ۰۳

پارادوکس های شبانه

اگر خدا نمی خواست به خوبی های روز و آفتاب پی ببریم ، شب و ماه تابان را نمی افرید !

خدا همیشه خیر و شر را کنار هم آفریده است ، خوشی و نا خوشی ، فراز و نشیب و . . .

زندگی تماما یک پارادوکسی عجیب است !

ما از خداییم ولی در زمین اسیر شده ایم ! روح خداییمان در کالبد جسمی دنیوی به یغما رفته است و وظیفه مان را در جوییدن خدا در این دنیا قرار داده اند.

احساسات درهم بر هم را در کنار هم قرار داده اند و خواهان تناسب و تعادل بین آن شده اند.

آخر یعنی چه ؟!

خب ما را مثل بچه آدم خلق می کردند و در این وادی پر از تناقض رها نمی کردند.

راستی مگر نه اینکه خیر و شر ها را خدا آفریده است! پس هر دو آن هم از خداست پس دیگر این موش گربه بازی ها چیست؟!

یه بنده خدایی میگفت : خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد! پس خداوند آنجلینا جولی را هم دوست دارد !😐

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • دوشنبه ۸ مرداد ۰۳

مستِ مستم !

آدم ها در زمان حیات دنیایی که دارند ، مست روزمرگی ها هستند و گرفتار واقعیت ها هستند، پرده هایی در این دنیا وجود داره که مانع از درک حقیقت برای آدم ها میشه، زمانی پی به حقیقت های دنیا می بریم که همه چیز تمام شده و مرگ ما رو در آغوش گرفته.

زمان می گذرد و عمر آدمی نیز به همراه اون کم و کمتر میشه ! (به عمرمون اضافه میشه ؟! آخرش نفهمیدم با گذر زمان عمر آدمی کم میشه یا زیاد میشه ؟!؟)

خوب زندگی کردن در این دنیا بسیار اهمیت داره ، مهم نیست چهقدر پول داری ، خاطر خواه داری ، مال و ... داری ! مهم این است که در اون نقطه که ایستادی برای خودت ، خوانواده ات ، دوستانت ، جامعه ات و ... مفید باشی و از خودت خوبی و خیر ساطع کنی !

----------------------------------------------

مستی ما مستی از هر جام نیست
مست گشتن کار هر بد نام نیست

ما ز جام دوست، مستی می کنیم
خویش را فارغ ز هستی می کنیم

«حضرت مولانا»

 

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • چهارشنبه ۳ مرداد ۰۳

جامعه در افق

مدتی است که به کار های گوناگون برای کسب درآمد روی آورده ام، اعم از رنگ کاری و کارگری ساختمان و . . .

در بالای طبقه چهارم ساختمان نیمه کاره در بلندی نشسته بودم و در فضای دلنشین به افق خیره شده و همزمان فندک و سیگارم را از جیبم درآوردم و سیگار را آتش کرده و پُک عمیقی زدم ! در آن بالا بغیر از آسمان آبی و آفتاب سوزان که به سختی تن لش خودش را تکان میداد تا بتواند به یک اندازه بر همه اجسام زیرینش بتابد! ۷ دختر دبیرستانی را دیدم که به صورت گله ای از مدرسه بیرون آمدند و به سوی فضای سبز کنار مدرسه رفته و مقداری علف از کیفشان درآورده و یکی یکی دود می کردند و قه قه مستانه شان تا بالای ساختمان فوق الاشاره به گوش میرسید. پُک های بعدی را که به بدن می زدم ، گوشه همان فضای سبز دختر پسری کم سن وسال را دیدم که بر روی نیمکت نشسته و عشق بازی می کردند!

آن طرف تر حیات خانه ای را دیدم که خانواده ای کف حیات بساط پهن کرده بودند و جمعی دورهمی به دور از تجملات امروزی و ساده و بی آلایش نشسته و مشغول کباب درست کردند بودند!

سیگارم که به فیلتر نزدیک شده بود که صدای آژیر گوش خراش ماشین پلیس کلانتری محل بلند شده بود که نشان از تعقیب و گریز یک کیف قاب را هویدا می ساخت.

فیلتر را خاموش کردم و انگار که شتر دیدی ندیدی ، به کارم ادامه دادم.

 

پینوشت:

یک آن فهمیدم عجب صبری خدا دارد.

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • شنبه ۳۰ تیر ۰۳

بهمن خونین جاویدان !

تعداد نخ های سیگار را بالا برده ام ، همزمان با بالا رفتن تعداد نخ ها ، تعداد صفر های موجودی حساب های بانکی م به واسطه خرج و مخارج سنگین زندگی کمتر شده است !

اگر این بهمن* دوست داشتنی نبود ، چه می بایست کرد ؟

 

پینوشت:

* سیگار بهمن سیلور 

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • شنبه ۳۰ تیر ۰۳

سنــــــدرم

یک هفته ای بود که دچار IMS مردانه شده بودم و امروز عصر توانستم با شنا کردن این حالت را از خودم دور کردن.

نیازمندی هایی نظیر همدردی، فهمیده شدن ، درک شدن و . .‌ . مشابه PMS زنانه !

 

پینوشت:

بعد ۱۰ ماه به دنیای وبلاگ بازگشتم.

 

بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم

با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم

«مولانا»

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • پنجشنبه ۲۸ تیر ۰۳